درباره وبلاگ یه لحظاتی هستن که به زور خودشون رو بین ثانیه های زندگی جا دادن خیلی خیلی کوتاهن ولی توشون احساسات نامتعارفی رو ناخواسته تجربه می کنیم و اگه تاثیر اون احساسات دوامی داشته باشه شاید به این واقعیت مبهوت کننده پی ببریم که کائنات با همه ی دنگ و فنگش از ازل به هدف رخ دادن اون لحظه ی غریب هستی رو لبیک گفته ! ولی افسوس که اغلب با گذر اون لحظه اون احساس هم فراموش می شه ... موضوعات آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان عبور
بار آخر بی خبر رفتی ولی خاطرم باشد نگاه خسته ات حرفی از رفتن نگفتی حبس شد جمله ها پشت لبان بسته ات
بار آخر دست تو در دست من مملو از حسی پر از تشویش بود در خفایای درونت سایه ای در جدالی با وجود خویش بود
بار آخر ماهی لغزان عمر بین انگشتان من راحت سرید بار آخر اولین باری نبود که نگاهت از نگاه من برید
بار آخر ، بار آخر بود ، لیک جاودانی در خیال تیره ام با امیدی پوچ بعد از رفتنت روز را در عمق شب کاویده ام دو شنبه 13 آبان 1398برچسب:, :: 21:32 :: نويسنده : آیلین معتقدی
من ناله ی غمناکی در وسوسه ی خشمم من قطره ی شفافی لرزان به تن چشمم
من گرمی یک بوسه بر گونه ی احساسم من مامن مردی سرد چون سختی الماسم
در شوق حضور تو من چهره ی خندانم در رنج فراق تو من چشمه ی گریانم
من صحبت خاموشم من گرمی آغوشم دانم نکند هرگز یاد تو فراموشم شنبه 11 آبان 1398برچسب:, :: 9:34 :: نويسنده : آیلین معتقدی
از مصیبتی تا مصیبت بعدی زنده می ماند همان طور که از دکه ای تا دکه ی دیگر سیگار را ترک می کند ... پنج شنبه 9 آبان 1398برچسب:, :: 1:32 :: نويسنده : آیلین معتقدی
با رفتن تو رنگ مرگ پاشیده شد بر آسمان کلک سیاه نیستی خطی کشیده بر زمان چشمم پذیرای شب است در گریه های بی امان لب های درد آلوده ام نجوا کند : با من بمان سه شنبه 7 آبان 1398برچسب:, :: 23:36 :: نويسنده : آیلین معتقدی
با صدایت دود شد فکرم در نگاهت نیست شد چشمم در کلامت شعر شد اندوه در سکوتت شعله شد خشمم
در سقوطم نعره زد پرواز با تراوش های یک آواز در کشاکش های یک آغاز ... دو شنبه 6 آبان 1398برچسب:, :: 21:15 :: نويسنده : آیلین معتقدی
وقتی تو در خوابی من در تو بیدارم معنای دلتنگی ست هر پک به سیگارم
معنای عمر من این ریتم تکراری ست وقتی که بودن ها از بودنت عاری ست
در کام سنگینم پیداست بی تابی من در تو بیدارم وقتی تو در خوابی
شنبه 4 آبان 1398برچسب:, :: 17:4 :: نويسنده : آیلین معتقدی
از لا به لای دردهایم عبور می کنی آهسته ساده ، بی پروا ، بی حوصله ، خسته ...
ورق می خورند پلک هایم از فشار مصیبتی آنی پر هیاهو ، پر تنش ، دوباره پنهانی ...
سه شنبه 23 مهر 1398برچسب:, :: 21:45 :: نويسنده : آیلین معتقدی
باز در عمق ذهن تاریکم بین افکار مختلف جنگی ست دامن سپید حافظه ام از رد خون خاطره رنگی ست
لیک ... فارغ از هر چه در خیال من است سینه ام خانه ی دلی سنگی ست . پنج شنبه 11 مهر 1398برچسب:, :: 11:36 :: نويسنده : آیلین معتقدی
نگاهت باز تار و خسته و سرد صدایت بی رمق ، لولیده در درد
تظاهر های بیهوده به خنده نقابی بر رخ حسی زننده
دوباره حرف های نیمه کاره دوباره طعنه ، ایهام و اشاره
مچاله در تنم شد روح من تا بگیرد فکر تو در ذهن من جا
درون حفره ی تاریک ذهنت دوباره کند و کاوی کرده محنت
به رسم شوم قانون زمانه کنی پیدا ز دلسردی نشانه پنج شنبه 11 مهر 1398برچسب:, :: 11:29 :: نويسنده : آیلین معتقدی
شنبه 1 مهر 1398برچسب:, :: 9:0 :: نويسنده : آیلین معتقدی
|