درباره وبلاگ


یه لحظاتی هستن که به زور خودشون رو بین ثانیه های زندگی جا دادن خیلی خیلی کوتاهن ولی توشون احساسات نامتعارفی رو ناخواسته تجربه می کنیم و اگه تاثیر اون احساسات دوامی داشته باشه شاید به این واقعیت مبهوت کننده پی ببریم که کائنات با همه ی دنگ و فنگش از ازل به هدف رخ دادن اون لحظه ی غریب هستی رو لبیک گفته ! ولی افسوس که اغلب با گذر اون لحظه اون احساس هم فراموش می شه ...
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 19
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 19
بازدید ماه : 32
بازدید کل : 39455
تعداد مطالب : 57
تعداد نظرات : 112
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


عبور




 

 

من هر روز از شب زاده می شوم

و هر شب در شب محو می شوم 

مانند روز 

با این تفاوت که روز روشن است

اما من به نیابت از شب ، در روز هم تاریکی را با خود حمل می کنم .


من هر روز از شب زاده می شوم 

و هر شب در شب محو می شوم

مانند ققنوس از آتش 

و در آتش

با این تفاوت که

چرخه ی زندگی ققنوس پایانی ندارد

اما پایان زندگی من محو شدن ابدی در شب است ...


آیا این نقص افسانه است ؟

یا دروغی بیشرمانه که به ناف بشریت بسته اند ؟

لعنت به هر کس که به کلاغ ها وعده ی ققنوس بودن و عمر جاوید داد .

لعنت به هر کلاغی که در توهم ققنوس بودن در آغوش آتش رفت .


کلاغ ، کلاغ است . 

باید کلاغ وار زندگی کند ،

در تیرگی 

و با تیرگی ،

و در شبی تاریک محو شود .

 

 



جمعه 23 فروردين 1392برچسب:, :: 21:45 ::  نويسنده : آیلین معتقدی